*****
گردغم
نشسته گردغم به رخسارم
زجوروجفای این زمانه بیزارم
الهی مددی کن به این عاشق دلتنگ
که لطف توست اینگونه شب زنده دارم
یاایهاالعزیز،رشته کارهادردست توست
توغنی هستی ومن همان بنده بیمارم
دست مراگرفته ای ،راه نشانم دادی
اشتباه رفتم ولی به امیدلطف پروردگارم
مرابه اصل ذات خویش برسان
که درین دیر انگشت نمای سربازارم
آمدم تانیفتم از قلم از دفترکراماتت
من همان شاعرخسته دل تو، علمدارم
سروده جهان میهن (علمدار)1394
نظرات شما عزیزان: